.
| ||
و من خاله خطاب می شوم...!
پا می کوبم به ورقه ی اهنی زیر صندلیم.می دونم که دارم چهار نعل روی اعصاب مسافرای مترو راه می رم ولی شلوغی من به اندازه ی سروصدای اون خانم دوره گرد با بچه ی فضول سه ساله اش نیست که گیر داده به پیکسل روی کوله ام. -بوم.بوم.بوم.بوم. دختره دست از سرم بر نیمداره.مامانش بیخیال داره برا خودش کاسبی می کنه: خانم های من.دونات رضوی گرم و خوشمزه سه تاش 500 -5 تاش هزار.مسواک های اورال بی از داروخانه بگیری بهت می ده 3500 من می دم 1000 فقط 1000 کسی نخواست؟پدهای لاک پاک کن دارم هر بسته اش سی تاس فقط هزار. -بوم.بوم.بوم.بوم. هنوز 5 تا ایستگاه مونده تا برسم.تازه بعدشم باید خط عوض کنم.دختربچه بیخیالم نمیشه.به هندزفری توی گوشم اشاره می کنه و میگه: خاله.توش پنگول هم داری؟ و من خاله خطاب میشم!از اونجایی که دو تا برادر دارم شاید به لفظ عمه باید بیشتر عادت کنم ولی من خاله خطاب شدم.یاد همه ی برنامه های کودکی می افتم که با داداشام دیدم: -حرف اخر خاله شادونه-به بچه های خوب تو خونه-لبخند یادت بمونه-خدافظی هم مثل سلام-همیشه یادت بمونه.... دخترک دوباره می پرسه: خاله با من قهری؟ و من محو نگاه اطافیانم میشم که دارن بهم نچ نچ می کنن. یه خانم مسن از اون ته صداش می کنه و میگه:بیا اینجا عزیزم.بیا!بیا ببینم تو کیفم چی دارم بت بدم و بعد زیر لب میگه:امان از جوون های امروزی... -بوم.بوم.بوم.بوم. نه دخترک سهم امروز منه .دخترک خاله می خواست نه مادربزرگ.دستشو می گیرم و میگم: میای با هم نانای گوش کنیم؟ -نانای چیه؟من بزرگ شدم.اهنگ. با وجود موهای چرب و لباس چرکش می شونم رو پام و میگم: -اره.حواسم نبود بزرگ شدی دختر.بیا با هم اهنگ گوش کنیم. بلد نیس هندزفری رو بذاره تو گوشش.با دست نگه می دارم بغل گوشش. .همچنان بوم .بوم.بوم.بوم. مامانش یه نگاهی می اندازه به من و از دخترش که مطمئن می شه دوباره صداشو ول می کنه تو واگن قطار. براش صدای مامان بزرگمو می ذارم که داره قصه می خونه برای داداشم. نمی فهمم جادوی صدای مامانبزرگها چیه که همه ی بچه ها رو خواب می کنه. دخترک رو پام می خوابه. مادرش میاد.ازش یه وشگون می گیره و میگه: -پاشو ببینم.وسط کاسبی که وقت خواب نیس.اینهمه بار دارم تو رو هم باید بغل کنم.پاشو پای خانم خسته شد. دخترک بیدار میشه.مامانش دستشو می گیره و به زور می برتش بیرون.داد می زنه: -مرسی خاله.فردا هم بیا.من منتظرتم ها... -بوم.بوم.بوم.بوم. دنیا به من لبخند می زنه :) دخترم میشه انقدر پاتو نکوبی. -کوفت!
[ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ ] [ 17:50 ] [ ]
|
||